بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار / خوش بَود دامنِ صحرا و تماشای بهار
معنی: در صبح زود اول بهار که طول شب و روز آن یکسان است، رفتن به صحرا و تماشای گل های زیبای بهاری، لذت بخش است.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه تضاد بین لیل و نهار / آرایه جناس بین بهار و نهار / «بامداد، لیل، نهار» و «صحرا و بهار» مراعات نظیر هستند. / خوش: مسند / بود: فعل اسنادی / دامن صحرا: نهاد
تعداد جملهها: ۱- بامدادی که لیل و نهار تفاوت نکند
۲- دامن صحرا و تماشای بهار خوش بود
آفرینش همه تنبهِ خداوندِ دل است / دل ندارد که ندارد به خداوند اِقرار
معنی: تمام پدیده هایی که در جهان هستی وجود دارد برای بیداری و آگاهی انسان صاحب دل است و کسی که به وجود خدا اقرار و اعتراف نکند، هیچ ذوق و احساسی ندارد.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: واج آرایی «د» / آرایه جناس بین که و به / دل: مجازاً احساس و عاطفه / آفرینش: مشتق / که در مصراع دوم به معنی کسی که، ضمیر مبهم است / همه: بدل / آفرینش: نهاد / تنبیه خداوند دل: مسند / تنبیهِ خداوند دل: یک گروه اسمی است که «تنبیه» هسته و «خداوند دل» وابسته آن است.
تعداد جملهها: ۱- آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
۲- دل ندارد
۳- که به خداوند اقرار ندارد
این همه نقشِ عجب، بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند، نقش بُوَد بر دیوار
معنی: این همه نقش و نگار و پدیده های عجیبی که در جهان خلقت وجود دارد، هر کس به این نقش ها و پدیده ها نیندیشد، مانند عکس روی دیوار بی روح و بی احساس خواهد بود.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین در و دیوار / اضافه تشبیهی: دیوار وجود / آرایه جناس بین بر و در / این همه نقش عجب: گروه اسمی است (این: صفت اشاره ، همه: صفت مبهم ، نقش: هسته ، عجب: صفت بیانی).
تعداد جملهها: ۱- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود (هست)
۲- هر که فکرت نکند
۳- نقش بر دیوار بود
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیحاند / نه همه مستمعی، فهم کند این اَسرار
معنی: همهی موجودات هستی کوه و دریا و درختان همه ذکر خدا را می گویند. ولی هر شنونده ای نمی تواند این اسرار و رازهای عالم را بشنود و درک کند.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین کوه، دریا و درختان / آرایه تلمیح: این بیت تلمیح دارد به آیه ۴۴ سوره اسراء / کوه، دریا و درختان: نهاد / این اسرار: مفعول.
تعداد جملهها: ۱- کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
۲- نه همه مستمعی این اسرار فهم کند
خبرت هست که مرغان سحر میگویند: / آخر اِی خفته، سَر از خوابِ جهالت، بردار؟
معنی: آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح می گویند: ای انسان غافل، از خواب غفلت بی خبری و نادانی، بیدار شو.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین خواب، سحر و خفته / آرایه جناس بین سر و سحر / اضافه تشبیهی: خواب جهالت / آرایه کنایه: سر از خواب برداشتن کنایه از آگاهی و بیداری / «ت» در خبر، نهاد است / خفته: صفت جانشین اسم: ای انسان خفته.
تعداد جملهها: ۱- خبرت هست
۲- که مرغان سحر می گویند
۳- ای خفته
۴- آخر سر از خواب جهالت بردار
تا کِی آخر چو بنفشه، سَر غفلت در پیش؟ / حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
معنی: تا کی می خواهی مانند گل بنفشه سرت را پایین بیندازی و از همه جا غافل باشی؟ حیف باشد که تو در خواب غفلت باشی و و گل نرگس بیدار و بینای حقایق باشد.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین بنفشه و نرگس / تشبیه: چو بنفشه / آرایه جناس بین در و سر / بنفشه در این بیت نماد غفلت و سر افکندگی / نرگس، نماد بینایی و آگاهی است / آرایه کنایه: سر غفلت در پیش گرفتن کنایه از در خواب بودن / «حیف» نقش مسند دارد. / «ی» در خوابی، به معنی «هستی» فعل اسنادی است.
تعداد جملهها: ۱- تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش (داری)
۲- حیف باشد
۳- که تو در خوابی
۴- و نرگس بیدار
که تواند که دهد میوۀ اَلوان از چوب؟ / یا که داند که بر آرد گل صد برگ از خار؟
معنی: تنها خداوند بزرگ است که می تواند از چوب درخت، میوه های رنگارنگ و از خار، گل های سرخ زیبا، پدید آورد.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه تضاد بین واژه های «گل و خار» دیده میشود / در متون قدیم واژه دانستن را به معنای توانستن نیز به کار میبردند. / که (چه کسی): نهاد / میوه الوان: مفعول / چوب: متمم / گل صدبرگ: مفعول.
تعداد جملهها: ۱- که تواند
۲- که از چوب میوه ی الوان دهد
۳- یا که داند
۴- که از خار گل صدبرگ برآرد
عقل حیران شود از خوشۀ زرین عِنَب / فهم، عـاجز شود از حقۀ یاقوت انار
معنی: عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور، متحیر و فهم از درک زیبایی و ظرافت دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند، می درخشند، ناتوان است.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین واژه های «خوشه، عنب، انار» و «حقه، زرین، یاقوت» به کار رفته است. (در گذشته سنگ های قیمتی و عطریات را درون جعبه یا حقّه میگذاشتند.) همچنین «خوشه های زرد رنگ انگور» را به «طلا» و «دانه های سرخ رنگ انار» را به «یاقوت» تشبیه کرده است. در هر دو مصراع تشخیص به کار رفته است. / عقل: نهاد / حیران: مسند / شود: فعل اسنادی / خوشه زرین عنب: متمم / فهم: نهاد / عاجز: مسند / حقه یاقوت انار: متمم.
تعداد جملهها: ۱- عقل از خوشه ی زرین عنب حیران شود
۲- فهم از حقه ی یاقوت انار عاجز شود
پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز / ماه و خورشید مُسَخر کند و لیل و نهار
معنی: پاک و بی عیب و نقص است خداوندی که با فرمان و سرنوشت خودش ماه و خورشید و شب و روز را رام و مطیع خود قرار داده است.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه تضاد بین لیل و نهار / آرایه مراعات نظیر بین ماه و خورشید / آرایه تلمیح: این بیت تلمیح به آیات قرآن دارد. / خدا: نهاد / «ماه و خورشید»، «لیل و نهار»: مفعول
تعداد جملهها: ۱- پاک و بی عیب خدایی (است)
۲- که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخر کند
۳- و لیل و نهار مسخر کند
تا قیامت سخن اَندر کرم و رحمت او / همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
معنی: همه ی مردم تا روز قیامت از بخشش و بزرگی و رحمت الهی سخن می گویند ولی با این همه سپاس یکی از هزاران نعمت او بجا آورده نمی شود.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: «تا» حرف اضافه است و قیامت، متمّم. / در متون قدیمی به جای واژه «در»، «اندر» به کار میرفت و از واژه های مخفف زیادی استفاده میشد. / اندر: حرف اضافه / کرم و رحمت او: متمم / گفته نیاید: فعل / ز: حرف اضافه / هزار: متمم.
تعداد جملهها: ۱- تا قیامت همه اندر کرم و رحمت او سخن گویند
۲- و یکی ز هزار گفته نیاید
نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است / شکرِ اِنعام تو هـرگز نکند شکر گزار
معنی: پروردگارا نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکرگزاری نمی تواند، شکر نعمت های بی کران تو را به جای آورد.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین کلمات نعمت، شکر، انعام، و شکرگزار / آرایه کنایه: ز عدد بیرون بودن کنایه از بی شمار بودن / مضاف الیه: «ت» در نعمتت / قید منفی: هرگز / واژه «اِنعام» به معنی نعمتهاست و واژه «اَنعام» به معنی چارپایان است. در تلفظ و معنای این دو واژه دقت شود. / بار خدا (خدای آفریننده): منادا / نعمتت: نهاد / عدد: متمم / بیرون: مسند / است: فعل اسنادی
تعداد جملهها: ۱- بار خدایا
۲- نعمتت ز عدد بیرون است
۳- شکرگزار هرگز شکر انعام تو نکند
سعدیا، راست رُوان گوی سعادت بُردند / راستس کن که به منزل نرسد، کج رفتار
معنی: ای سعدی! انسان های درست کار، به سعادت و خوش بختی می رسند، بنابراین تو هم انسانی صادق و راستگو باش، زیرا انسان های بد رفتار به هدف و مقصودشان نمی رسند.
آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه جناس بین که و به / آرایه اضافه تشبیهی: گوی سعادت / آرایه کنایه: گوی بردند کنایه از دست یافتن و سبقت گرفتن / در واژه سعدیا: سعدی حرف مناد است و «ا» : ندا / راست روان: مرکّب («ان» جمع در ساختمان اسم دخالتی ندارد.) / کج رفتار: مشتق. مرکّب و صفت جانشین اسم (انسان کج رفتار) / حرف «الف» در آخر واژه سعدیا، نشانه نداست و واژه بعد از آن را منادا میگویند. بعد از واژه منادا، از ویرگول (کاما) استفاده میشود
تعداد جملهها: ۱- سعدیا
۲- راست روان گوی سعادت بردند
۳- راستی کن
۴- که کج رفتار به منزل نرسد
تاریخ ادبیات درس اول فارسی نهم
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، شاعر و عارف معروف ایران در قرن 6 هجری قمری است. آثار او عبارتند از : حدیقة الحقیقة یا الهی نامه – طریق التّحقیق – سیر العباد الی المعاد – کارنامه بلخ -دیوان اشعار سنایی از تأثیرگذارترین شاعران در حوزه های مختلف چون قصیده و غزل بوده است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگ ترین شاعر حماسه سرای ایران زمین است. مهم ترین اثر او شاهنامه است. در اواخر قرن 4 هجری در توس به دنیا آمد. علاقه او به تاریخ و فرهنگ ایران باعث شد تا سی سال از عمرش را برای سرودن کتاب شاهنامه صرف کند. مرگ فردوسی در اوایل قرن پنجم، در دورۀ غزنویان یود.
سعدی، شاعر و نویسنده بزرگ قرن 7 هجری قمری است. استاد سخن و یکه تاز عرصه نثر مسجّع و شعر عاشقانه است. آثار سعدی : دیوان اشعار – بوستان یا سعدی نامه در قالب مثنوی در 10 باب – گلستان به نثر – مجالس پنجگانه
محمد بن منور، نویسنده بزرگ قرن 6 هجری قمری است. از نوادگان شیخ ابوسعید ابوالخیر (عارف قرن پنجم هجری) است. کتاب “اسرارالتّوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید” مهم ترین اثر اوست که از آثار منثور عرفانی در قرن 6 هجری است و نمونه ای زیبا از شرح حال نویسی است که در سه باب نوشته شده است.
معنی لغات و کلمه های مهم و جدید شعر درس اول فارسی نهم
اسرار: راز، جمع سر
سعادت: خوشبختی بزرگوار
عاجز: ناتوان
عنب: انگور
کرم: بخشش
بامداد: صبح زود
مستمع: شنونده
منزل: مقصد
نهار: روز
یاقوت: سنگ قیمتی
انعام: نعمت، بخشش
جهالت: نادانی
حیف: افسوس
خداوند دل: صاحب دل (انسان عارف)
رخ: صورت
سعادت: خوشبختی
عزیز: بزرگوار
غفلت: بی خبری
لیل: شب
مسخر: تحت فرمان، رام، مطیع
نقش: نشان، نگار
تقدیر: سرنوشت، فرمان خدا
حقّه: ظرفی کوچک، که در آن جواهری نگهداری شود.
آفرینش: آفریده های جهان
الوان: رنگارنگ
اقرار: اعتراف
تنبیه: آگاه کردن، بیدار کردن
حیران: متحیر، سرگشته
خار: تیغ
راست روان: افراد درست کار
زرین: طلایی
گوی: توپ کوچک
کج رفتار: انسان بدکار
بار: آفریننده، خالق، نیکوکار
معنی جملات و عبارت های سخت حکایت سفر صفحه ۱۶ فارسی نهم
افسار اسب کشید و ساعتی درنگ کرد : اسب را نگه داشت و مدتی در آن مکان توقف کرد
می گوید: معرفت این است که من در آنم : می گوید: شناخت آن چیزی است که من انجام می دهم.
گرد خویش می گردم و پیوسته در خود سفر می کنم تا هر چه نباید. از خود دور گردانم : دور خودم می گردم و مدام در درون خودم سفر می کنم تا چیزهایی را که نباید در من باشد (مسائل منفی)، از خود دور کنم.
واژگان املایی و مهم درس اول فارسی نهم
ذکر – برنگذرد – سپه – فروزنده – ستودن – لیل و نهار – صحرا – تنبیه – اقرار – عجب – تسبیح – مستمع – اسرار – جهالت – غفلت – حیف – الوان – حیران – زرّین – عنب – حقّه – یاقوت – تقدیر – مسخّر – رحمت – اِنعام – شکرگزار – سعادت – افسار – معرفت
:: برچسبها:
درس اول فارسی نهم ,
:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1