.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

درس چهارم: هم‌نشین

موضوع: تأثیر دوست و هم‌نشین در زندگی آدمی

دوستی و پیوند با دیگران، یکی از مهم‌ترین نیازهای انسان است. هنگامی‌که آدمی با مشکل یا مسئله‌ای رویارو می‌شود که به‌تنهایی نمی‌تواند آن را از پیشِ رو بردارد، اگر دوستی، با وی همراهی و همدلی کند، باعث خوشحالی و خرسندی او می‌شود؛ درواقع دوستان در تمام لحظه‌های زندگی، خوشی و ناخوشی، به ما کمک می‌کنند. مصاحبت با یک دوست خوب و شکیبا، همچون وزش نسیم دل‌انگیزی است که احساس آرامش و سبکی و صفای درون را در ما زنده می‌سازد.
واژه‌های مهم: پیوند: ارتباط/ رویارو: برابر، مقابل/ خرسندی: خوشحالی، رضایت/ مصاحبت: هم‌صحبتی، هم‌نشینی/ شکیبا: صبور/ دل‌انگیز: دلخواه، گیرا، مطلوب/ صفا: پاکی
نکته‌های ادبی: تشبیه: مصاحبت با یک دوست خوب و شکیبا، همچون وزش نسیم دل‌انگیزی است … ./ از پیشِ رو برداشتن: کنایه از حل کردن مشکل و برطرف کردن گرفتاری‌ها/ تضاد: خوشی و ناخوشی.

به این تصویر زیبای سعدی از دیدار دوست، توجه کنید:
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
واژه‌های مهم: دانی: می‌دانی/ غایب: کسی که حضور نداشته باشد، پنهان/ ذوق: سرخوشی، شادی
نکتۀ ادبی: تشبیه: مصراع اول (نشاطِ دیدارِ یارِ غایب) به مصراع دوم تشبیه شده است. شاعر، دیدن یار غایب را به ابری مانند کرده است که در بیابان بر انسان تشنه‌ای ببارد و او را سیراب کند./ نغمه حروف (واج‌آرایی: تکرار حرف الف)/ آرایه تضمین (اگر سخن دیگران را درون سخن و نوشته خود بیاوریم، از تضمین بهره برده ایم. در اینجا، نویسندگان کتاب فارسی پایه نهم، در ضمن مطلب خویش، بیتی از سعدی را آورده‌اند.)
معنا و مفهوم: آیا می‌دانی دیدن دوستی که مدتی دور بوده است، چه لذّت و نشاطی دارد؟ انگار ابری در بیابان گرم و سوزان، ببارد و تشنه‌ای را سیراب سازد.

در جهان و زندگی کنونی، افرادی که شبکه ارتباطی گسترده و دوستان فراوان دارند، در برابر دشواری‌های زندگی موفق‌ترند و سلامت روانی و جسمانی بهتری دارند؛ بنابراین باید اهمیت و ارزش این‌گونه ارتباط‌ها را بدانیم و در پی ایجاد دوستی‌های خوب و مفید باشیم. انسان بی دوست، همواره غمگین است؛ به‌بیان‌دیگر تنهایی، یکی از سنگین‌ترین مصائب است. «ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی.»
واژه‌های مهم: شبکه: مجموعه‌ای از افراد و اجزا که کار واحدی انجام می‌دهند، خطوط سیمی یا لوله‌ای که به‌منظور انتقال اخبار یا مواد نفتی به کار می‌رود./ مفید: باارزش/ مصائب: جمع مصیبت، بلاها.

آنچه در شناخت افراد به ما یاری می‌رساند، مشورت با پدر و مادر، معلمان دلسوز و مربیان باتجربه است که ما را از دام و چاه این راه آگاه می‌سازد و آسیب‌های این مسیر را نشان می‌دهد. چه بسیارند کسانی که لاف دوستی می‌زنند اما در حقیقت گرگ‌هایی در جامۀ گوسفندان هستند.
واژه‌های مهم: افراد: جمع مکسر (مفرد آن: فرد)، کسان، اشخاص/ آسیب: صدمه، زخم/ مسیر: راه/ لاف: خودستایی کردن، سخن بی‌ارزش، ادعای واهی/ جامه: لباس.
نکته‌های ادبی: راه و چاه: جناس ناقص اختلافی/ چاه: منظور گمراهی است./ گرگ در جامه گوسفند: مثل است و کنایه از ظاهر فریبنده داشتن/ تشبیه: در عبارت «کسانی که لاف دوستی می‌زنند» به «گرگ‌هایی در جامۀ گوسفندان» تشبیه شده‌اند.

مولوی چنین گفته است:
مار بد جانی ستاند از سلیم
یار بد آرد سوی نار مقیم
واژه‌های مهم: سلیم: سالم، دارای قدرت تشخیص و داوری درست
معنا و مفهوم: مار بد، جان مارگزیده را می‌ستاند؛ اما دوستِ بد انسان را به سوی آتش جاودان و پابرجا می‌کشاند.
مولوی: جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به مولانا، مولوی و رومی؛ در سال ۴۰۶ ه. ق. در بلخ متولد شد. در زمینه عرفان و خداشناسی مطالب ارزنده‌ای دارد. مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از: دیوان شمس و مثنوی معنوی (به شعر)، مجالس سَبعه، مکاتیب و فیه مافیه (به نثر)

تأثیرگذاری هم‌نشین بر منش و کردار انسان چنان مهم و عمیق است که رسول اکرم-صلی الله علیه و آله– می‌فرمایند: «انسان بر دین و آیین دوست و هم‌نشین خود است.»
واژه‌های مهم: منش: خوی، عادت، خصلت/ کردار: رفتار/ صلی الله علیه و آله: سلام و درود خدا بر او و خاندانش/ آیین: روش، دین.

سنایی غزنوی می‌گوید:
منشین با بدان که صحبت بد
گرچه پاکی تو را پلید کند

آفتاب ار چه روشن است او را
پاره ای ابر، ناپدید کند
واژه‌های مهم: صحبت: هم‌نشینی/ پلید: ناپاک/ ناپدید: گم، ناپیدا.
نکته‌های ادبی: شاعر با آوردن مثالی در بیت دوم، معنای بیت اول را بر ما آسان کرده است. دوست بد را به لکّه‌ای ابر مانند کرده است که جلوی نور خورشید را می‌گیرد. درواقع، تشبیهی آفریده که بدین گونه است: دوست بد همانند لکّه‌ای ابر، جلوی تابش خورشید را می‌گیرد./ تضاد: پاک و پلید/ مراعات نظیر: آفتاب و ابر/ تضمین: آوردن دو بیت از سنایی.
دانش زبانی: بدان: متمم/ منشین: فعل/ پاکی: = تو پاک هستی؛ تو: نهاد/ پاک: مسند/«ی» در واژۀ «پاکی»: هستی، فعل اسنادی/ تو: مفعول/ لکه‌ای ابر: نهاد/ آفتابی بدین بزرگی: مفعول/ ناپدید کند: فعل.
معنا و مفهوم: با انسان‌های ناپاک هم‌نشین و دوست نباش، زیرا اگرچه پاک و درستکار باشی، آن‌ها پاکی و درستکاری تو را از بین می‌برند. همان‌طور که تکه ابری، جلوی تابش خورشید را می‌گیرد، (تو نیز هراندازه بزرگ و پاک باشی، دوست ناپاک بزرگی و پاکی تو را ناپدید می‌کند.)
سنایی غزنوی: حکیم سنایی غزنوی، شاعر و عارف قرن‌های پنجم و ششم ه. ق. است که در غزنه دیده به جهان گشود. برخی معتقدند که وی نخستین شاعری بود که عرفان را به‌طورجدی وارد شعر فارسی کرد. وی بین سال‌های ۵۲۵ تا ۵۴۵ ه. ق. درگذشت.

سعدی در گلستان آورده است:
«هرکه با بدان نشیند، اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند، به طریقت ایشان متهم گردد.»
واژه‌های مهم: طبیعت: سرشت، خصلت/ طریقت: راه و روش/ متهم: بدنام و تهمت‌زده شده.
معنا و مفهوم: هر کس با انسان‌های بد هم‌نشینی کند، هرچند انسان بد نتواند خلق‌وخوی وی را عوض کند، در نزد مردم مورد تهمت قرار می‌گیرد.
سعدی: شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم (۶۰۶-۶۹۰ ه. ق.) است. در مدرسه نظامیه به تحصیل مشغول شد و در سال ۶۵۵ کتاب بوستان را سرود. در سال ۶۵۶  نیز کتاب گلستان را تألیف کرد که آمیخته‌ای از نظم و نثر است

همچنین می‌فرماید:
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد
واژه‌های مهم: خاندان: تبار، اجداد، طایفه/ نبوت: پیامبری/ اصحاب کهف: یاران غار/ پِیِ: دنبال/ مردم: انسانیت، انسان بودن.
نکته‌های ادبی: تلمیح (اشاره به داستان‌های پسر نوح و اصحاب کهف) اصحاب کهف، مؤمنانی بودند که در زمان دقیانوس، به غاری پناه بردند، سیصد سال در خواب به سر بردند و… ./ تضاد: بَدان و نیکان/ تضمین: آوردن دو بیت از سعدی.
دانش زبانی: پسر نوح: نهاد/ بَدان: متمم/ بنشست: فعل/ خاندان نبوتش: نهاد/ گم: مسند/ شد: فعل اسنادی/ سگ اصحاب کهف: نهاد/ مردم: مسند/ شد: فعل اسنادی.
معنا و مفهوم: پسر نوح از فرمان پدرش سرپیچی کرد و دین او را نپذیرفت و با انسان‌های بدکار دوست شد، بنابراین رسالت پیامبری به او نرسید (مقام و جایگاهش را از دست داد.) سگ اصحاب کهف (یاران غار) مدتی دنبال انسان‌های باایمان رفت و به درجه انسانیت رسید.

یکی از زمینه‌های اجتماعی گمراه شدن، تأثیر هم‌نشین بد است. همان‌گونه که هم‌نشینی با دوست خوب، عامل مهم گرایش به کارهای نیک است، به تجربه، ثابت‌شده است که انسان، تحت تأثیر رفتار و کردار دوست قرار می‌گیرد و رفیق بد، عامل ویرانگری و یار و همدم نیکوخصال، باعث شکل‌گیری و پرورش شخصیت متعالی انسان است.
واژه‌های مهم: عامل: باعث/ گرایش: روی آوردن، میل داشتن/ نیکوخصال: کسی که دارای ویژگی‌ها و خصلت‌های نیک است.



:: بازدید از این مطلب : 35
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : ع
ت : چهار شنبه 30 آبان 1403



:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : ع
ت : چهار شنبه 30 آبان 1403

معنی: آگاه باش که هرچه در جهان هستی وجود دارد ، همه را خداوند بلند مرتبه ، آفریده است. آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آنچه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها و آنچه بر روی زمین وجود دارد از گیاهان گوناگون و آنچه در خشکی و دریا وجود دارد از انواع حیوانات و آنچه که در میان آسمان و زمین است ، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان و نشانه هایی که در هوا آشکار می شود ، همه ، شگفتی های آفرینش خداوند بلند مرتبه است و این ها نشانه هایی از خداوند بلند مرتبه است که به تو فرمان داده است که در آنها نگاه کنی . پس در این نشانه های خداوند ، فکر و اندیشه کن.

معنی کلمات عجایب صنع حق تعالی

لغت : بدان : آگاه باش / صنع : آفرینش ، احسان / تعالی : بلند مرتبه / نهرها : جوی ها ، رودخانه ها / جواهر : جمع جوهر ، گوهر ها /معادن : جمع معدن / نباتات : جمع نبات ، گیاهان / بر : خشکی / بحر : دریا / میغ : ابر / رعد : صدای ابرها / قوس و قزح : رنگین کمان / علامات : جمع علامت ، نشانه ها / عجایب : جمع عجیبه ، شگفتی ها / آیات : جمع آیه ، نشانه ها / تفکر : فکر کردن .

آرایه ها کلمات عجایب صنع حق تعالی

معنی: آسمان ، آفتاب ، ماه و ستارگان : مراعات نظیر ( در این قسمت ، شبکه معنایی ، پشت سر هم به کار رفته اند.) / آسمان و زمین و بر و بحر : تضاد / این عبارت تلمیح دارد به آیه های 6 تا 11 سوره « ق » ترجمه : آیا منکران حق ، آسمان را فراز خود نمی نگرند که ما چگونه بنای محکم اساس نهادیم و آن را به زیور ستارگان درخشان آراستیم که هیچ خللی در آن راه ندارد .(6) و زمین را نمی نگرند که آن را بگستردیم و در آن کوه های استوار بیافکندیم و هر نوع گیاه با حسن و طراوت در آن برویانیدیم (7) این دلالیل قدرت در آسمان و زمین ، موجب بصیرت و تذکر هر بنده است…

معنی: به زمین نگاه کن که { خداوند } چگونه آن را مانند فرشی برای تو ساخته و اطراف آن را وسیع ، گشترده است و از زیر سنگها محکم ، آبهای گوارا ، جاری کرده است ، که بر روی زمین ، جاری می شود و اندک اندک از زیر زمین بیرون می آید و به هنگام بهار ، نگاه کن زمین ، چگونه زمین زنده و شاداب می شود همانند پارچه ای ابریشمی ، رنگارنگ و زیبا می شود . بلکه هزار رنگ می شود.

 

لغت : بساط : فرش ، گستردنی ، هر چیزی گستردنی مانند فرش و سفره / جوانب : جمع جانب ، اطراف ، کناره ها / فراخ : گشادی ، وسعت ، گسترده / سخت : محکم / لطیف : خوش گوار / روان : جاری / دیبا : پارچه ی ابریشمین رنگین / بلکه : اضافه بر این ، علاوه بر این



:: بازدید از این مطلب : 48
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : ع
ت : سه شنبه 29 آبان 1403

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار / خوش بَود دامنِ صحرا و تماشای بهار
معنی: در صبح زود اول بهار که طول شب و روز آن یکسان است، رفتن به صحرا و تماشای گل های زیبای بهاری، لذت بخش است.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه تضاد بین لیل و نهار / آرایه جناس بین بهار و نهار / «بامداد، لیل، نهار» و «صحرا و بهار» مراعات نظیر هستند. / خوش: مسند / بود: فعل اسنادی / دامن صحرا: نهاد

تعداد جمله‌ها: ۱- بامدادی که لیل و نهار تفاوت نکند
۲- دامن صحرا و تماشای بهار خوش بود

آفرینش همه تنبهِ خداوندِ دل است / دل ندارد که ندارد به خداوند اِقرار
معنی: تمام پدیده هایی که در جهان هستی وجود دارد برای بیداری و آگاهی انسان صاحب دل است و کسی که به وجود خدا اقرار و اعتراف نکند، هیچ ذوق و احساسی ندارد.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: واج آرایی «د» / آرایه جناس بین که و به / دل: مجازاً احساس و عاطفه / آفرینش: مشتق / که در مصراع دوم به معنی کسی که، ضمیر مبهم است / همه: بدل / آفرینش: نهاد / تنبیه خداوند دل: مسند / تنبیهِ خداوند دل: یک گروه اسمی است که «تنبیه» هسته و «خداوند دل» وابسته آن است.

تعداد جمله‌ها: ۱- آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
۲- دل ندارد
۳- که به خداوند اقرار ندارد

این همه نقشِ عجب، بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند، نقش بُوَد بر دیوار
معنی: این همه نقش و نگار و پدیده های عجیبی که در جهان خلقت وجود دارد، هر کس به این نقش ها و پدیده ها نیندیشد، مانند عکس روی دیوار بی روح و بی احساس خواهد بود.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین در و دیوار / اضافه تشبیهی: دیوار وجود / آرایه جناس بین بر و در / این همه نقش عجب: گروه اسمی است (این: صفت اشاره ، همه: صفت مبهم ، نقش: هسته ، عجب: صفت بیانی).

تعداد جمله‌ها: ۱- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود (هست)
۲- هر که فکرت نکند
۳- نقش بر دیوار بود

کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح‌اند / نه همه مستمعی، فهم کند این اَسرار
معنی: همه‌ی موجودات هستی کوه و دریا و درختان همه ذکر خدا را می گویند. ولی هر شنونده ای نمی تواند این اسرار و رازهای عالم را بشنود و درک کند.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین کوه، دریا و درختان / آرایه تلمیح: این بیت تلمیح دارد به آیه ۴۴ سوره اسراء / کوه، دریا و درختان: نهاد / این اسرار: مفعول.

تعداد جمله‌ها: ۱- کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
۲- نه همه مستمعی این اسرار فهم کند

خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند: / آخر اِی خفته، سَر از خوابِ جهالت، بردار؟
معنی: آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح می گویند: ای انسان غافل، از خواب غفلت بی خبری و نادانی، بیدار شو.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین خواب، سحر و خفته / آرایه جناس بین سر و سحر / اضافه تشبیهی: خواب جهالت / آرایه کنایه: سر از خواب برداشتن کنایه از آگاهی و بیداری / «ت» در خبر، نهاد است / خفته: صفت جانشین اسم: ای انسان خفته.

تعداد جمله‌ها: ۱- خبرت هست
۲- که مرغان سحر می گویند
۳- ای خفته
۴- آخر سر از خواب جهالت بردار

تا کِی آخر چو بنفشه، سَر غفلت در پیش؟ / حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
معنی: تا کی می خواهی مانند گل بنفشه سرت را پایین بیندازی و از همه جا غافل باشی؟ حیف باشد که تو در خواب غفلت باشی و و گل نرگس بیدار و بینای حقایق باشد.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین بنفشه و نرگس / تشبیه: چو بنفشه / آرایه جناس بین در و سر / بنفشه در این بیت نماد غفلت و سر افکندگی / نرگس، نماد بینایی و آگاهی است / آرایه کنایه: سر غفلت در پیش گرفتن کنایه از در خواب بودن / «حیف» نقش مسند دارد. / «ی» در خوابی، به معنی «هستی» فعل اسنادی است.

تعداد جمله‌ها: ۱- تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش (داری)
۲- حیف باشد
۳- که تو در خوابی
۴- و نرگس بیدار

که تواند که دهد میوۀ اَلوان از چوب؟ / یا که داند که بر آرد گل صد برگ از خار؟
معنی: تنها خداوند بزرگ است که می تواند از چوب درخت، میوه های رنگارنگ و از خار، گل های سرخ زیبا، پدید آورد.

 

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه تضاد بین واژه های «گل و خار» دیده می‌شود / در متون قدیم واژه دانستن را به معنای توانستن نیز به کار می‌بردند. / که (چه کسی): نهاد / میوه الوان: مفعول / چوب: متمم / گل صدبرگ: مفعول.

تعداد جمله‌ها: ۱- که تواند
۲- که از چوب میوه ی الوان دهد
۳- یا که داند
۴- که از خار گل صدبرگ برآرد

عقل حیران شود از خوشۀ زرین عِنَب / فهم، عـاجز شود از حقۀ یاقوت انار
معنی: عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور، متحیر و فهم از درک زیبایی و ظرافت دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند، می درخشند، ناتوان است.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین واژه های «خوشه، عنب، انار» و «حقه، زرین، یاقوت» به کار رفته است. (در گذشته سنگ های قیمتی و عطریات را درون جعبه یا حقّه میگذاشتند.) همچنین «خوشه های زرد رنگ انگور» را به «طلا» و «دانه های سرخ رنگ انار» را به «یاقوت» تشبیه کرده است. در هر دو مصراع تشخیص به کار رفته است. / عقل: نهاد / حیران: مسند / شود: فعل اسنادی / خوشه زرین عنب: متمم / فهم: نهاد / عاجز: مسند / حقه یاقوت انار: متمم.

تعداد جمله‌ها: ۱- عقل از خوشه ی زرین عنب حیران شود
۲- فهم از حقه ی یاقوت انار عاجز شود

پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز / ماه و خورشید مُسَخر کند و لیل و نهار
معنی: پاک و بی عیب و نقص است خداوندی که با فرمان و سرنوشت خودش ماه و خورشید و شب و روز را رام و مطیع خود قرار داده است.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه تضاد بین لیل و نهار / آرایه مراعات نظیر بین ماه و خورشید / آرایه تلمیح: این بیت تلمیح به آیات قرآن دارد. / خدا: نهاد / «ماه و خورشید»، «لیل و نهار»: مفعول

تعداد جمله‌ها: ۱- پاک و بی عیب خدایی (است)
۲- که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخر کند
۳- و لیل و نهار مسخر کند

تا قیامت سخن اَندر کرم و رحمت او / همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
معنی: همه ی مردم تا روز قیامت از بخشش و بزرگی و رحمت الهی سخن می گویند ولی با این همه سپاس یکی از هزاران نعمت او بجا آورده نمی شود.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: «تا» حرف اضافه است و قیامت، متمّم. / در متون قدیمی به جای واژه «در»، «اندر» به کار میرفت و از واژه های مخفف زیادی استفاده می‌شد. / اندر: حرف اضافه / کرم و رحمت او: متمم / گفته نیاید: فعل / ز: حرف اضافه / هزار: متمم.

تعداد جمله‌ها: ۱- تا قیامت همه اندر کرم و رحمت او سخن گویند
۲- و یکی ز هزار گفته نیاید

نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است / شکرِ اِنعام تو هـرگز نکند شکر گزار
معنی: پروردگارا نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکرگزاری نمی تواند، شکر نعمت های بی کران تو را به جای آورد.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه مراعات نظیر بین کلمات نعمت، شکر، انعام، و شکرگزار / آرایه کنایه: ز عدد بیرون بودن کنایه از بی شمار بودن / مضاف الیه: «ت» در نعمتت / قید منفی: هرگز / واژه «اِنعام» به معنی نعمتهاست و واژه «اَنعام» به معنی چارپایان است. در تلفظ و معنای این دو واژه دقت شود. / بار خدا (خدای آفریننده): منادا / نعمتت: نهاد / عدد: متمم / بیرون: مسند / است: فعل اسنادی

تعداد جمله‌ها: ۱- بار خدایا
۲- نعمتت ز عدد بیرون است
۳- شکرگزار هرگز شکر انعام تو نکند

سعدیا، راست رُوان گوی سعادت بُردند / راستس کن که به منزل نرسد، کج رفتار
معنی: ای سعدی! انسان های درست کار، به سعادت و خوش بختی می رسند، بنابراین تو هم انسانی صادق و راستگو باش، زیرا انسان های بد رفتار به هدف و مقصودشان نمی رسند.

آرایه ها و نکات دستوری و زبانی: آرایه جناس بین که و به / آرایه اضافه تشبیهی: گوی سعادت / آرایه کنایه: گوی بردند کنایه از دست یافتن و سبقت گرفتن / در واژه سعدیا: سعدی حرف مناد است و «ا» : ندا / راست روان: مرکّب («ان» جمع در ساختمان اسم دخالتی ندارد.) / کج رفتار: مشتق. مرکّب و صفت جانشین اسم (انسان کج رفتار) / حرف «الف» در آخر واژه سعدیا، نشانه نداست و واژه بعد از آن را منادا می‌گویند. بعد از واژه منادا، از ویرگول (کاما) استفاده می‌شود

تعداد جمله‌ها: ۱- سعدیا
۲- راست روان گوی سعادت بردند
۳- راستی کن
۴- که کج رفتار به منزل نرسد

تاریخ ادبیات درس اول فارسی نهم

ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، شاعر و عارف معروف ایران در قرن 6 هجری قمری است. آثار او عبارتند از : حدیقة الحقیقة یا الهی نامه – طریق التّحقیق – سیر العباد الی المعاد – کارنامه بلخ -دیوان اشعار سنایی از تأثیرگذارترین شاعران در حوزه های مختلف چون قصیده و غزل بوده است.

حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگ ترین شاعر حماسه سرای ایران زمین است. مهم ترین اثر او شاهنامه است. در اواخر قرن 4 هجری در توس به دنیا آمد. علاقه او به تاریخ و فرهنگ ایران باعث شد تا سی سال از عمرش را برای سرودن کتاب شاهنامه صرف کند. مرگ فردوسی در اوایل قرن پنجم، در دورۀ غزنویان یود.

سعدی، شاعر و نویسنده بزرگ قرن 7 هجری قمری است. استاد سخن و یکه تاز عرصه نثر مسجّع و شعر عاشقانه است. آثار سعدی : دیوان اشعار – بوستان یا سعدی نامه در قالب مثنوی در 10 باب – گلستان به نثر – مجالس پنجگانه

محمد بن منور، نویسنده بزرگ قرن 6 هجری قمری است. از نوادگان شیخ ابوسعید ابوالخیر (عارف قرن پنجم هجری) است. کتاب “اسرارالتّوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید” مهم ترین اثر اوست که از آثار منثور عرفانی در قرن 6 هجری است و نمونه ای زیبا از شرح حال نویسی است که در سه باب نوشته شده است.

معنی لغات و کلمه های مهم و جدید شعر درس اول فارسی نهم

اسرار: راز، جمع سر
سعادت: خوشبختی بزرگوار
عاجز: ناتوان
عنب: انگور
کرم: بخشش
بامداد: صبح زود

مستمع: شنونده
منزل: مقصد
نهار: روز
یاقوت: سنگ قیمتی
انعام: نعمت، بخشش

جهالت: نادانی
حیف: افسوس
خداوند دل: صاحب دل (انسان عارف)
رخ: صورت
سعادت: خوشبختی

عزیز: بزرگوار
غفلت: بی خبری
لیل: شب
مسخر: تحت فرمان، رام، مطیع
نقش: نشان، نگار

تقدیر: سرنوشت، فرمان خدا
حقّه: ظرفی کوچک، که در آن جواهری نگهداری شود.
آفرینش: آفریده های جهان

الوان: رنگارنگ
اقرار: اعتراف
تنبیه: آگاه کردن، بیدار کردن
حیران: متحیر، سرگشته
خار: تیغ

راست روان: افراد درست کار
زرین: طلایی
گوی: توپ کوچک
کج رفتار: انسان بدکار
بار: آفریننده، خالق، نیکوکار

معنی جملات و عبارت های سخت حکایت سفر صفحه ۱۶ فارسی نهم

افسار اسب کشید و ساعتی درنگ کرد : اسب را نگه داشت و مدتی در آن مکان توقف کرد

می گوید: معرفت این است که من در آنم : می گوید: شناخت آن چیزی است که من انجام می دهم.

گرد خویش می گردم و پیوسته در خود سفر می کنم تا هر چه نباید. از خود دور گردانم : دور خودم می گردم و مدام در درون خودم سفر می کنم تا چیزهایی را که نباید در من باشد (مسائل منفی)، از خود دور کنم.

واژگان املایی و مهم درس اول فارسی نهم

ذکر – برنگذرد – سپه – فروزنده – ستودن – لیل و نهار – صحرا – تنبیه – اقرار – عجب – تسبیح – مستمع – اسرار – جهالت – غفلت – حیف – الوان – حیران – زرّین – عنب – حقّه – یاقوت – تقدیر – مسخّر – رحمت – اِنعام – شکرگزار – سعادت – افسار – معرفت



:: برچسب‌ها: درس اول فارسی نهم ,
:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : ع
ت : سه شنبه 29 آبان 1403

صفحه قبل صفحه بعد

نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی